در بخش دوم از مبحث فوددیزاین به رویکردها و شاخههای جدیدی که اخیرا بیشتر مطرح و به آنها توجه شده مانند طراحی انتقادی، طراحی سیستم و طراحی پایدار غذا یا اهمیت تفکر طراحی غذا و بکارگیری تکنولوژی در طراحی غذا بویژه برای آینده اشاره خواهیم کرد با این هدف که منبعی برای علاقمندان این حوزه باشد تا با مفاهیم اولیه و کلیت موضوع بیشتر آشنا شده و بدنبال زمینه فعالیت مورد علاقه خود بروند و بیشتر بیاموزند.
طراحی انتقادی غذا
به زبان ساده طراحی انتقادی که به مواد غذایی و خوردن میپردازد در این زیرشاخه قرار میگیرند. به این معنی که افراد را به تفکر در مورد غذا و خوردن وامیدارد، آگاهی را افزایش می دهد، سوالاتی ایجاد میکند، به برداشتن قدمهای عملی در جهت بهبود کمک میکند و مسبب گفتمانهای مفیدی در مورد مواد غذایی، مشکلات و آینده آن میشود. بسیاری از فوددیزاینرها بدون آنکه مستقیما اشاره کنند یا حتی بدانند با استفاده از مفهومی خاص در طراحیهای خود از طراحی انتقادی استفاده میکنند.
طراحی غذای انتقادی قابلیت کاربرد در همه زیرشاخههای رشته فوددیزاین که در مدل ارائه شده قابل مشاهده است و در بخش اول این مبحث عنوان شد، را دارد و میتواند در برگیرنده تمامی زیرشاخهها باشد. هدف اصلی این رویکرد آگاهی سازی و واداشتن افراد به تفکر در مورد غذا و خوردن است.
طراحی سیستم غذا
بکارگیری اصول طراحی سیستمها برای مواد غذایی طراحی سیستم غذاست. طراحی کلیه جنبههای احتمالی که در طراحی غذا نقشی ایفا میکنند در این زیرشاخه میگنجد. جواب سوالاتی چون «منبع این محصول یا خدمت کدام است؟»، «چرخه بازخورد این سیستم چیست که موجب بهبود عملکرد آن میشود؟»، «چگونه سیستم دستاوردها و شکستهایش را میسنجد؟»، «چه کسی سیستم، محیط و هدف آن را مشخص کرده و بر لایهها نظارت میکند؟»، «سیستم از چه منابعی برای حفظ ارزشهای مطلوبش استفاده میکند؟»، «آیا این منابع کافی هستند برای رسیدن به اهداف تعیین شده؟» و ...
هر ماده خوراکی که خورده میشود از یک منبعی تامین شده یا از طریق سرویسی ارائه میشود و هر سرویس یا خدمت بخشی از یک سیستم بزرگتر است. بطور مثال سوپرمارکتها بخشی از زنجیره تامین مواد غذایی هستند در کنار تامینکنندهها، پخشکنندهها، واحدهای بسته بندی و جمعآوری زبالهها. این کاملا به طراح سیستم غذایی بستگی دارد که تمایل دارد در سطوح کوچک (طراحی خود ماده غذایی) یا سطوح کلان (طراحی سیستم تامین) یا بخشی در میانه این زنجیره قرار بگیرد.
مجددا همانطور که در مدل ارائه شده مشاهده میشود، طراحی سیستمهای مواد غذایی میتواند دربرگیرنده تمامی زیرشاخهها باشد چرا که تمامی فعالیتهای این دسته بندی را شامل میشود.
طراحی پایدار غذا
طراحی پایدار غذا به زبان ساده بکارگیری اصول طراحی پایدار برای طراحی غذاست. بسیاری بر این باورند که طراحی پایدار غذا بیش از اینکه یک زیرشاخه باشد یک رویکرد در این شاخه از دیزاین است. در واقع در این دوره و برهه از زمان، ضروریست که تمام طراحیهای محصولات و خدمات غذایی با در نظر گرفتن اصول پایداری در دورریزها، تغییرات سازمانی، تغییرات رفتاری، مواد خام، کشاورزی و زنجیره تامین انجام شود. امروزه طراحان غذا باید بر تاثیراتی که مواد غذایی منتخب آنها بر محیط زیست میگذارند بیش از پیش توجه کنند. همچنین تاثیرات تولید، حمل و نقل، نگهداری و دورریزی مواد غذایی بر محیط زیست بسیار حائز اهمیت است. در نظر نگرفتن تاثیرات مخرب کشاورزی و دامداری صنعتی، استفاده از منابع آبی و انرژی برای منافع تجاری در پروسه طراحی غذا دیگر جایی ندارد.
از اینرو نگرش طراحی پایدار غذا میبایست دربرگیرنده تمامی زیرشاخهها و رویکردها بوده و بطور جدی و عملی در نظر گرفته شود.
تفکر طراحی غذا
تفکر طراحی غذا شاخهای از تفکر طراحی است که برای غذا بکار گرفته میشود. ایده تفکر طراحی در طراحی غذا را میتوان پروسهای برای طراحان غذا دانست که از آن طریق دانش و ایدههای برگرفته از علم تغذیه، روانشناسی تغذیه و فرهنگ تغذیه را به راه حلهایی خلاقانه و نوآورانه تبدیل میکنند. هدف تفکر طراحی در غذا خلق تجربهای یونیک، معنیدار و پایدار در غذا خوردن است که از طریق روشها و تکنیکهای خلاقانه در محصولات غذایی، خدمات مربوط به غذا, سیستمهای غذا یا رویدادهای مربوط به غذا نمود پیدا میکند.
تکنولوژی در طراحی غذا
بکارگیری فناوری در طراحی غذا، آینده تولید و مصرف مواد غذایی را شکل میدهد. سلامت غذای مصرفی، ایمنی پروسه تولید غذا، گرسنگی جهانی، سرعت تولید مواد غذایی، مواد خام جدید، طبیعی و پایدار یا روشهای نوین دسترسی به مواد غذایی که بعد از همهگیری بیماری کوید-۱۹ بیش از پیش به ضرورت وجود آن پی برده شد، همه نمونههایی از چالشهای آینده در صنعت مواد غذاییست که نقش طراحان و بهرهمندی از تکنولوژی برای دستیابی به راهحلهای نوآورانه در صنعت مواد غذایی را پررنگتر میکند.
دیزاین چه کمکی به صنعت غذا میکند؟
اگرچه نقش فعلی طراحان در صنایع و شرکتهای مواد غذایی محدود است، اما ظرفیتهای نوآورانه قابل توجهی برای بهبود فرآیندهای این صنعت در این افراد وجود دارد. طراحان توانمندیهای بسیار خوبی با هدف ارزشآفرینی کسب کردهاند. گسترش دامنه پروژههای نوآورانه، طراحی و بکارگیری ابزارهای مناسب برای درگیر کردن همه بخشها در پیشبرد پروژه، تعیین ساختار تیم و تسهیل همکاری اعضا و ادغام و بکارگیری دانش و تخصصها از بخشهای مختلف مجموعه از جمله نقشهایی هستند که یک طراح میتواند در مجموعه ایفا کند. با تقویت این نقشها و بهرهگیری از نوآوری، صنایع غذایی میتوانند نیازهای واقعی مشتریان را پاسخگو باشند، ارزشهایی به جامعه بیافزایند و در نهایت به سود تجاری دست یابند.
از طرف دیگه، کار با مواد غذایی فرصتهای چندمنظوره بسیاری برای طراحان در شاخههای جدید دیزاین فراهم میکند. گستره ای از متریال برای نمونهسازی اولیه و فاکتورهای زیباییشناسانه چندحسی را برای اکتشاف در اختیار آنها قرار میدهد و ایجاد ارتباط با فرهنگهای محلی و متن جامعه را برای آنها تسهیل میکند. بعلاوه، طراحی غذا چالشهای دیزاین بسیاری ایجاد میکند تا از آن طریق مصرفکننده به ارزشهای تغییر رفتاری پی ببرد و در مورد منشاء مواد غذایی از کره زمین و حیوانات گرفته تا کشاورزان، تجار و دیگران آگاهی سازی کند.
ادامه دارد …
در بخش سوم به معرفی طراحان تاثیرگذار، چندین نمونه نوآورانه و منابع مطالعاتی مفید در زمینه فود دیزاین خواهیم پرداخت.